فرهنگ امروز: در ابتدای برنامه وحید جلیلوند درباره اکران فیلم خود گفت: از اکران راضی هستیم و امیدواریم بهتر شود، فعلا در پنج فیلمی که با هم اکران شدند، فروش فیلم ما بالاتر بوده و ان شاءالله بهتر هم بشود.
جلیلوند: از ابتدا میخواستیم فیلم در پائیز اکران شود
ایشان در پاسخ به این سوال که آیا تاخیر در اکران لطمه ای به برنامهریزیتان نزده است؟ بیان داشت: خیر؛ با آقای سرتیپی که پخش کننده فیلم است گفتگویی داشتیم و قرار بر این شد که فیلم با توجه به فضای دانشجویی و اجتماعی تلخ، در پاییز اکران شود که هم از ماه محرم گذشته باشیم و هم اینکه خود فیلم برای دانشجوها و جایی که اهل فکرترند، رد و بدل و گفتگو شود و جلسات نقد و بررسی بیشتر شکل بگیرد.
جلیلوند در ادامه، به دلایل عدم انقطاع معرفتی عوامل فیلم با متن اشاره داشت و گفت: اگر خاستگاه مشترک بین نویسندگان، و بعد تهیه کننده و کارگردان و همچنین بازیگران و دیگر عوامل به وجود بیاید انقطاع معرفتی اتفاق نمیافتد. بخش عمدهای از اینکه همه عوامل با هم پیوند دارند لطف خداست و بخش دوم که کنش انسانی در آن مطرح است این است که با تک تک عوامل صحبت و گفتگو شده و گفتهایم که صرفا قرار نیست فیلم بسازیم. بلکه میخواهیم پیامی بیان شود و این علت غایی گفته شود، اگر توانش را دارید و در این خاستگاه نظر شما نیز تامین میشود، شروع کنیم و به دلیل اینکه این خاستگاه، شریف است طبیعتا همه عوامل فیلم با آن پیوند خوردهاند و با آن ارتباط برقرار کردهاند.
جلیلوند: زبان فیلم من ایرانی است
در ادامه جلیلوند درباره توجه فیلم های امروزی به نگاه و تشویق غرب و عدم توجه فیلم «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» به این مسئله گفت: واقعا اینطور نیست و این قضاوت تلخ و سطحی در مورد فیلمسازان است و خارج از فیلم خودم هم اصلا این را قبول ندارم. زبان فیلم من ایرانی است و حرف آن، حرف مردم است. در اینکه کارهایی کنیم و غرب تشویق کند، نمونه ای وجود ندارد و این توهم برخی از منتقدین است که متخصصین بی سواد باز تکرارش میکنند و این در افهام عمومی افتاده است. ممکن است فیلمی بد باشد و جشنواره یا جایی آن را ببیند و بپسندد، این بحث دیگری است؛ مثلا ممکن است «قصه ها»ی بنیاعتماد را دوست نداشته باشم، ولی چه کسی میتواند بگوید خانم بنیاعتماد دغدغه اجتماعی نداشته است؟ در زمانی که همه فیلم ملودرام کلا سطحی میساختند، ایشان روسری آبی، نرگس و زیرپوست شهر را میساخت.
وحیدزاده: برای مخالف خود عبارت بی سواد یا سطحی استفاده نکنیم
وحیدزاده دیدگاه خود را راجع به صحبتهای جلیلوند بیان کرد و گفت: من فیلم ایشان را خیلی دوست داشتم و میخواهم راجع به دوست داشتن در این برنامه صحبت کنم. اما این موجب نمیشود از نکاتی که ایشان گفتند بگذرم. این خوب نیست که برای کسانی که نظری مخالف با ما دارند از اصطلاحاتی مثل بی سواد یا سطحی استفاده کنیم و بدیهیات را زیر سوال ببریم. موضوع سینمای جشنواره ای و فرآیندی که برای ساخت این آثار هست و همچنین سیاستگذاری غرب چیزی است که در سالهای اخیر عیان است و مصادیق آن متعدد است.
«چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» فیلم نجیبی است
وی سپس درباره فیلم صحبت کرد و گفت: این فیلم واقعا نجیب است و یک مصداق خوب از سینمای اجتماعی دغدغه مند و متعهد است که میخواهد به درد اجتماع بپردازد و درگیر روشنفکربازی و جشنواره پسندی نشود.
محرمی: «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» در تکنیک خوب و در محتوا گلدرشت
محرمی نیز در این رابطه توضیح داد و گفت: متاسفانه ژانر اجتماعی سینمای کشور ما همیشه دچار افراط و تفریط بوده و هیچوقت سینماگران نتوانسته اند تصویر واقعی و وفادارانه و صادقانه از چیزی که در جامعه رخ میدهد عرضه کنند. جنس سینمای آقای جلیلوند از نظر تکنیکی و فنی خوب است، فیلم از دیالوگ خوبی بهره میبرد و بازیهای خوبی دارد و داستان را محکم و پرقوام پیش میبرد ولی متاسفانه ایراد اصلی من به فیلم این است که نقاط ضعف یک طبقه اجتماعی را گل درشت تجمیع کرده و جلوی چشم بیننده می گذارد.
وی افزود: کارویژه سینما این نیست که تماشاگر را روی صندلی شکنجه دهیم، مخاطب ما در جامعه ای که با این همه پمپاژ مشکلات از رسانههای مختلف روبرو است، وقتی در سینما مینشیند سینماگر باید اینقدر حس مسئولیت اجتماعی را داشته باشد که به لحاظ مثبت الهام بخش مخاطب خود باشد، یعنی مخاطب به آرامش برسد. کاراکترهای فیلم ملموس هستند و اینها را دیدهایم اما چه اصراری وجود دارد که فیلمساز روی این نقاط منفی تاکید کند و گل درشت کنار هم بچیند.
ایشان در توضیح نکات منفی فیلم خاطرنشان کرد: این فیلم داستان خود را روی یک بستر خاص یعنی طبقه محروم جامعه گذاشته و روایتش میکند، این طبقه ویژگیهای خاصی دارند که در تصویری که از آنها در فیلم ارائه میشود جفا شده است. طبقه محروم نسبت به طبقات دیگر مذهبیتر و سنتیترند و نوعدوستی در بینشان بیشتر است، بی رحمی و شکل روابطی که در این فیلم میبینیم در این طبقه کمتر دیده میشود و معنویت در طبقه محروم ما بیشتر است. سینماگر نقاط ضعف را گل درشت میکند و نقاط قوت را حذف میکند مثلا نقش خانم کریمی در کارگاه بستهبندی مرغ بدترین شغل و تصویر از زن هست که امکان دارد انتخاب شود و این به شمایل زن در جامعه آسیب میزند و وقتی به خانه میرود مخاطب با تصویر فلجی روبرو میشود که اختیار اجابت مزاج خود را هم ندارد، من هنگام دیدن به یاد فیلم هافکینگ افتادم، سینمای غرب یک فلج را طوری نشان میدهد که جامعه غربی بسترساز پیشرفت علمی و موفقیت او شده اما در جامعه ما برعکس نشان میدهد که جامعه به قدری منحط هست که آدم سالم را تبدیل به یک آدم فلج میکند.
وحیدزاده: به فیلمی که توانسته احساسات مخاطب را برانگیزاند باید تبریک گفت
وحیدزاده دیدگاه متفاوتی نسبت به محرمی داشت و گفت: هنر به ظهور رسیده تا گل درشت سازی کند و اتفاقی را با صدای رساتری فریاد بزند تا توجه مخاطب را جلب کند و اینکه مخاطب شکنجه شود اتفاقا یکی از کارکردهای هنر است و اگر این فیلم توانسته اینقدر احساسات مخاطب را برانگیزاند باید تبریک گفت. در مورد اینکه چرا باید زشتیها را دوباره نمایش دهیم باید بگویم به ماهیت هنر و هدف هنر برمیگردد همانطور که همین الان هم فیلمها و برنامههای زیادی داریم که زشتیهای نظام فاسد پهلوی و استکبار را به نشان میگذارند. اگر اثری با هرکدام از موضوعات طوری به سراغشان برود که برآیندی برای جهتدهی به ذهنیت مخاطب داشته باشد فصل ممیز ماجرا رقم میخورد.
وی اضافه کرد: شاید از نکات منفی فیلم این باشد که در ظاهر با فضای تلخ و سرد شروع میشود که از این دسته آثار در سالهای اخیر زیاد دیدهایم اما در ادامه حساب خود را جدا میکند و نشان میدهد اثر شبه روشنفکرانه سیاهنما نیست و قرار نیست برآیند کلی فیلم در مخاطب افسردگی و شکست باشد و اتفاقا نکات قوت زیادی دارد که مخاطب را از انفعال دور میکند و در راستای حرکت فعالانه است. مصداق آن حضور یک خانم در کشتارگاه مرغ است، این تصویر آزاردهنده است اما تصویری که در واقعیت دیده میشود به مراتب سیاهتر و تلختر است و این تصویر معتدل است، آنچه مهم است مواجههی فیلمساز است که در ادامه نگاه استعاری و دقیقی دارد و بعد از اینکه خانم از کشتارگاه بیرون میآید غذایی را که با زحمت بهدست آورده با کودکش سهیم میشود و تاکید بسیارش بر این است که کودکش گوشت بخورد و این تصویر بسیار نجیبانه و شریفانه است که این زن جهاد میکند و در ادامه میبینیم در نسبت با اجتماع و خانواده و شوهر آسیبدیده اش چه مناسباتی را برقرار میکند.
محرمی: «چهارشنبه۱۹ اردیبهشت» تصویر قرون وسطایی از جامعه نشان می دهد
محرمی نکات دیگری راجع به فیلم اضافه کرد و گفت: چه معنایی دارد که سینماگران ما تصویر قرون وسطایی از جامعه ایران نشان دهد. بهتر هست سینماگرانمان نگاهی هم به سینمای آمریکا داشته باشند، تلخ کامی باید باشد و منکر آن نیستیم، اما «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» میگوید ما یک جامعه منحطی داریم که هیچ امیدی به آن نیست و دارد به بن بست میرسد و یک جامعه قرون وسطایی را نشان می دهد و بسترش را جامعه محروم گذاشته است.
محرمی در پاسخ به این سوال که آیا چهره هایی که نشان می دهد دور از واقعیت است، گفت: نکات منفی هست اما نکات مثبت حذف شده است، یعنی توسل و توکل نیست، ما در فیلم ردی از مذهب نمیبینیم جز اینکه دو خانم در فیلم ظواهر مذهب را دارند اما روح مذهب در فیلم نیست و روابط آدمهای مذهبی در فیلم خشونتآمیز است. خشونت که حتما فیزیکی و لفظی نیست، وقتی با روح و روان مخاطب بازی میکند این هم نوعی خشونت است. فیلم تصویری افراطی از جامعه نشان میدهد و در و دیوار فیلم و نوع میزانسن و طراحی هم افسرده است و حتی فیلمساز فیلتر زرد گذاشته است تا روح افسرده از جامعهای که خواسته به تصویر بکشد را به مخاطب القا کند.
وی شخصیت امیر آقایی در فیلم را شبه قهرمان دانست و گفت: این شخصیت مولفههای یک قهرمان را ندارد یعنی یک آدم عاصی از جامعه بریده را نشان میدهد که کارش هم احمقانه است، یک آدم بیچاره که با زنش دعوا میکند و نتیجهاش این است که سیلی از افراد بیچاره را پشت در دفترش جمع میکند و تحقیرشان میکند و فیلمساز تاکید ویژه بر آن دارد، برای مثال نمایی که پلیس امیر آقایی را به ماشین آورده و مردم را نگاه میکند ببینید چه تصویری از طبقه محروم به خورد مردم داده میشود.
وی اضافه کرد: نقطه ثقل فیلم سکانسی هست که مردم در فیلم هجوم آوردهاند تا مبلغی پول بگیرند و برای اثبات بدبختی باید خودشان را بشکنند، جنس مردمی که در این فیلم نشان داده میشود گدا صفت است و این جفا به طبقه محروم جامعه است. فکر میکنم برخلاف ادعای فیلم که در دفاع از طبقه محروم جامعه ساخته شده، اتفاقا گامهایش را روی طبقه مستضعف جامعه گذاشته و به واسطه تحقیر این طبقه این اثر هنری جلوه پیدا کرده است یعنی فیلمساز اجتماعیساز ما همواره این کار را تکرار کرده است. فیلمهای خانم بنیاعتماد به خاطر لحن طنزآلود از تلخی فیلمشان گرفته میشود اما فیلم ایشان همان لحن طنز را هم نداشت و سراپا تلخی بود.
وحیدزاده: قهرمان داستان انگشت اتهام را به جامعه نشانه رفته است
وحیدزاده در ادامه صحبت های ایشان افزود: اصل ماجرا به این برنمیگردد که دوربین به چه قشری نگاه میکند، اصل ماجرا زاویه دید و نگاه است و لذا به جای نشان دادن زیبایی و روشنی، تاریکی را نشان میدهد و این اصل نیست. مثلا فیلم چه خوب که برگشتی از آقای مهرجویی کاملا شاد و پر از روشنی است اما به نظرم کاملا سیاه و پوچ انگار است چون نگاه فیلمساز خالی از معناست. آنچه در این فیلم نشان داده میشود واقعیت است و آنچه اهمیت دارد نگاه فیلمساز به این جامعه است که از بین این توده و سیاهی لشکری که آنجا صف بستند دو نمونه را بزرگ میکند و وقتی وارد زندگیشان میشویم میبینیم اینها به رغم آن همه سختی و مشکل چقدر جنگنده و فعالانه برای زندگی تلاش میکنند. بازی سحر احمدپور در نقش سارا تا لحظه آخر از پا نمینشیند و سعی میکند شوهرش را نجات دهد و زندگیش را بازسازی کند و شرایطی که به او تحمیل شده را تغییر دهد. حرفهایی که امیرآقایی میزند بسیار مهم است که به جای اینکه انگشت اتهام را به حاکمیت نشانه برود به خود اجتماع اشاره میکند.
وی درباره امیدبخش بودن فیلم گفت: اینکه بسیاری از مشکلات را به خود اجتماع برمیگرداند که از دل همین اجتماع کسانی نزول میخورند یا موجب له شدن زندگی اشخاصی میشوند، فیلم ما را به خودمان میآورد و میخواهد یک گام رو به جلو حرکت کند. فیلم یک عصیان فعالانه است، در جشنواره سال قبل از بین ۴۰ نفر جامعه منتقدین ۱۶ نفر جزو ۵ فیلم برتر خودشان را فیلم چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت را نام برده بودند.
محرمی: فیلم اجتماعی است اما جامعه ایرانی را به بن بست رسیده نشان میدهد
محرمی در جمع بندی صحبتهای خود بیان داشت: مردم ما مستحق بازنمایی تصویر بهتری از خودشان در سینما هستند، یک فیلم مثل علی سنتوری با همه مشکلات و ضعف ها آنطور با شدت انتقاد میشود در حالی که به نظرم آن فیلم بیشتر مبتنی بر واقعیت است چون طبقه مرفه بی دردی را نشان میدهد که میدانیم آن جنس زندگی در آن طبقه زیاد دیده می شود. به نظرم دوستان باید بیشتر برای این آثار اعتراض کنند چون طبقهای را میزند که پایههای انقلاب اسلامی بر روی آن قشر سنگینی میکند. نگاه من به فیلم سیاسی نیست بلکه اجتماعیست، این فیلم تکه سیاسی ندارد ولی برآیند آن این است که جامعه ایران به بن بست رسیده و این را القا میکند.
وحیدزاده نیز در جمع بندی صحبتهایش خاطرنشان کرد: فیلم پایانبندی خیلی مهمی دارد، لحظه بحرانی فیلم که منتظر تماس خانم نیکی کریمی هستیم شاهد این هستیم که او از کمک وا میماند و کمک به شخصیت دوم فیلم تعلق میگیرد و بعد از اینکه امیرآقایی اتاق را ترک میکند تلفن به صدا در میآید که میتواند یک پایان ناامیدکننده باشد اما از سوی دیگر فکر میکنم پایان روشنی بود اگر به یاد بیاوریم چرا این تلفن زده نمیشود، آن خانواده در آستانه بی اعتمادی بود و آن تلفن نشاندهنده بازگشت اعتماد به خانواده بود. این فیلم توانسته نظر منتقدین را جلب کند، در جشنواره فیلم فجر توانست تندیس بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را اخذ کند و در جشنواره خارجی هم توانسته نظر را جلب کرده و فیلم خوبی است.
کریمان: همایش روحانی در قاب سینما در پی واکاوی نسبت روحانی و سینماست
در ادامهی برنامه، حجت الاسلام سجاد کریمان دبیر اجرایی همایش روحانی در قاب سینما ضمن اشاره به دوساله شدن همایش در مورد اوضاع آن بیان داشت: همایش روحانی و سینما دوسال گذشته با محور بررسی آثار فیلمهای کوتاه و مستند کارش را شروع کرد و یکسری نشستهای تخصصی همزمان با برگزاری جشنواره برگزار شد، ما در پی واکاوی و بررسی نسبت روحانی و سینما در کلیه سطوح هستیم که چندوچون این نمایش مناسب با جریان روحانی و در شان آن بوده است یا خیر و آورده همایش با بررسی مکتوب تا دوماه دیگر ارائه میشود. ما در سال گذشته یک نمونه فیلم مناسب و درخور شان روحانی را به عنوان معیار معرفی کردیم، امسال هم یک برنامه تلویزیونی مناسب و یک مستند و یک فیلم سینمایی بلند را به عنوان تراز معرفی خواهیم کرد.
برنامه رادیویی سینمامعیار پنجشنبهها ساعت ۱۴:۳۰ به طور زنده از رادیو گفتوگو پخش میشود. برنامهای با اجرای سید امیر جاوید و تهیه کنندگی و سردبیری محمد جواد طالبی که سعی دارد ضمن پرداختن به مسائل اساسی سینمای ایران سطح آگاهی مخاطب از فیلمهای روی پرده را بالا ببرد.
نظر شما